بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

دختر بی همتای ما

یازده ماهگی عشقم بنیتا

بنیتا عروسک کوچولوی ناز خونه امروز یازدهمین ماه تولدت رو هم پشت سر می گذاری عزیزم و این یعنی فقط یک ماه به تولد بهترین و زیباترین عشق دنیا مونده.. دختر عزیزم این ماه هم مثله ماههای گذشته خداروشکر به خوبی و با یه عالمه خاطره قشنگ از شیرین کاریهای تو عسلم سپری شد عشق قشنگم توی این ماه خیلی شیطون تر از ماه قبل شده بودی ..جوری که گاهی اوقات وقتی فکر می کنم تو دوران نوزادیت چه قدر بچه ساکت و مظلومی بودی و همه می گفتن خوش به حالت که دخترت در آینده خیلی آرومه خندم می گیره از اینکه چی بودی و چی شدی!!! منم باید اعتراف کنم یه وقتایی واقعا از این همه تحرک و جنب و جوش تو خسته می شم و سرت داد می زنم که یکم آروم بگیری...
23 اسفند 1391

اولین ایستادن بنیتا جون

دختر قشنگم چند روزیه داری برای ایستادن روی پاهای کوچولوت تلاش می کنی ..اولین باری که این کارو کردی هفته گذشته بود که تونستی به مدت چند ثانیه خودت رو سرپا نگه داری و بعد از اون انقدر از این کار خوشت اومد که همش با کمک وسایل بلند می شی و بعد دستت رو ول می کنی و سعی می کنی وایستی که با تمرین هایی که کردی هر بار بیشتر می تونی خودت رو کنترل کنی که نیفتی عشق کوچولوی نازم انقدر از دیدن این صحنه ذوق می کنم که همش تو با سر و صدای من می افتی زمین و با تعجب به من نگاه می کنی!!خب چی کار کنم خیلی خوشحال می شم بنیتا کوچولوی من کی انقدر بزرگ شدی که من نفهمیدم عزیزم ..عشقم دیگه داری به تولد یک سالگی نزدیک می شی و من باورم نمی شه زمان به ...
11 اسفند 1391

روزانه های بنیتا و مامانی

بنیتای ناز من می خوام از روزایی که من و تو باهم می گذرونیم بگم..می دونی روزای زندگی من و تو به غیر از تعطیلی ها و مناسبت های خاص تقریبا شبیه به هم می گذره واسه همینم می شه ازشون نوشت اول اینکه تو گل خانوم همیشه تا ساعت 11 صبح می خوابی و البته منم همچین سحر خیز نیستم و خیلی زود بیدار بشم 10 صبحه! بعد تا شما بیدار نشدی من صبحانمو می خورم و کارای آماده کردن صبحانه تو رو انجام می دم که یک روز زرده تخم مرغه و یک روز هم فرنی یا بیسکویت نرم شده...دخر نازم تو عادت داری همیشه با لبخند از خواب پا شی و به محض بیدار شدن زود می خوای از اتاق بیای بیرون و ببینی بیرون چه خبره بعد مامانی پوشکتو که عوض کرد برات آهنگای عمو پورنگو می ذاره تا صبحان...
2 اسفند 1391
1